حکایت محراب/ تورج عاطفاو مردی است که هم سپید بود و هم سیاه امروز روز سیاه کوچ او است و هم روز سپید میلادشاو مروارید بود و لقب مروارید سیاه را به او دادنداو پاک بود و بی غل و غش و انسان و یک ورزشکار واقعی اما در تنها حضورش در سینما در فیلم علفهای هرز بازی کرداو به شاهین و پرسپولیس عاشقانه خدمت کرد اما جوابش بی مهری بودآنهائی که امروز از ادب و انسانیت و پیش کسوت سخن می گویند همان هائی بودند که در جوانی خامی کردند و بزرگ مردانی چون منصور خان امیر آصفی و محراب را با جسارت از فوتبال راندندو بعد ها ...محراب شاهرخی امروز رفت و همین امروز آمد محراب بخاطر رفاقت به المپیک 1964 نرفت آن روزها رفاقت معنی دیگر داشت و....امیر خان یزد جردی پیشکسوت روزنامه نگاری سالها پیش چنین در رثای محراب نوشتند(( عمو )) چه بی خبر ! آخر چرا اینقدر زود رفتی ؟! چرا اینقدر ناگهانی و بی صدا ؟! . . . و اما هرچه آن (( محراب )) درون میدان پر هیاهو بود و بمب افکن ! (( محراب )) برون میدان ، بی سرو صدا بود و سر به زیر و مظلوم و هیچ چیز نداشن جز دلی که به اندازه تنهایی هایش بزرگ بود . (( عمو )) چه آرام رفت . . . (( عمو )) چه بی صدا رفت . . . (( عمو )) چه بی خبر رفت . . .عمو در جشن تولد ۴۹ سالگی سپیدی تولد را به سیاهی هجرت پیوند زد و بی خبر رفت اما ای کاش هیچگاه او را از یاد نبریم او که در این فوتبال تنها دهنده بود او جوانی و انرژی و عشق و حتی جان خود رابرای پرسپولیس و شاهین و مردم داد اما بی صدا رفتامروز از شاهین خبری نیستو در پرسپولیس غریبه ها تنها سرو صدا می کنند و اصولا این فوتبال دیگر دیدنی نیست . فوتبال بدون دل عاشق و سا تیم عاشق می خواهد نه نوکر !...
ما را در سایت تیم عاشق می خواهد نه نوکر ! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tourajateef بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 17 بهمن 1400 ساعت: 3:38